عکسها سخن میگویند ! –  20

کوچه صد تومنی
4

این شهر خانه ما نیست ! ؟

این یادداشت ” بهفرم کفپوش ” بیستمین مطلب از مجموعه ” عکس ها سخن میگویند ! ” می باشد. در این مجموعه یادداشتهای ” بهفرم کفپوش ” تمرکزمان تنها بر یک تصویر است که به نحوی ( خواه مستقیم یا غیرمستقیم ) با مباحث دکوراسیون داخلی ساختمان ( از جمله انواع کفپوش ساختمانی ) ارتباط دارد. در مقدمه این مجموعه یادداشتهای ” بهفرم کفپوش ” اشاره شد که یکی از مزیتهای عکس نسبت به ویدئو, امکان تامل و تمرکز بیشتر بر جزئیات است.

گفتیم که این برداشت ها ممکن است صرفا جنبه فنی یا زیبائی شناسانه داشته یا در برگیرنده وجوه اجتماعی, اقتصادی, فرهنگی یا . . . احساسی باشد که این عکس تلنگر آن است. امید آنکه این مجموعه یادداشتهای ” بهفرم کفپوش ” نیز در خدمت هدف اصلی سایت ” بهفرم کفپوش ” یعنی بسط شناخت و آگاهی های عمومی و خاص در زمینه مسائل دکوراسیون داخلی ساختمان باشد.

این ” شهر ” چرا دیگر ” خانه ما ” نیست ! ؟

ترانه ای قدیمی و مشهور به زبان آذری هست که در بخشی از آن عاشق, به دلبر فخر فروش انذار میدهد همچنان که هر بهاری را خزانی است, هیچ زیبائی نیز پایدار نمی ماند !

حکیم بزرگ خاقانی نیز در بازدید از ویرانه ایوان مدائن در زمان خود چنین هشدار می داد که :

 ما بارگه دادیم, این رفت ستم بر ما

بر قصر ستمکاران, تا خود چه رسد خذلان ! ؟

ما بارگه دادیم, این رفت ستم بر ما / بر قصر ستمکاران, تا خود چه رسد خذلان ! ؟

میگویند در مثل مناقشه نیست و لذا اشارات مقدمه این یادداشت ” بهفرم کفپوش ” را نمیتوان مصداق دقیق آنچه دانست که امروز بر سر ” کوچه صد تومنی ها ” آمده است. این کوچه که زمانی جزء محلات اعیان نشین تهران بوده, کمی بالاتر از میدان اعدام ( محمدیه امروز ) و همجوار ” بازار دروازه نو ” قرار دارد که در واقع ابتدای ” بازار تهران ” بشمار میرود.

نام کوچه, یادگار نیازمندانی است که آنزمان از دست هر یک از ساکنان محل 100 تومان ( هزار ریال ) صدقه می گرفتند که در دوران خود پول درشتی بوده است. طنز و عبرت روزگار آنجاست که امروز, هم صد تومان بکلی بی ارزش شده و هم دیگر هیچ نشانی از آنهمه خانواده  متول در این محل نمیتوان یافت.

اما عکس یادآور خاطراتی از قدیم را نیز هست. درب چوبی قاب تونیک مغازه نبش کوچه, جنس آجرها و نوع آجرکاری دیوار و . . . نشانه های شیروانی سقف این مغازه, چند نمونه از این خاطرات است.

عکس مواردی زشت از طراحی, ساخت, نظافت و نگهداری بناها, کفپوش کوچه و . . . جوی آب را هم ثبت کرده که نشان دهنده میزان بی تفاوتی هم ساکنان و شهرداری و هرج و مرج و . . . شلختگی در معماری بناها, از جمله مسجد است که شاید نتیجه غربت ساکنان اصیل این محله باشد ! ؟

این عکس پرسشی روشن و بسیار نگران کننده نیز در خود دارد که آیا براستی و چرا این ” شهر”, دیگر ” خانه ما ” نیست ! ؟

ما در ” بهفرم کفپوش ” توقف و تامل بر عکس ها ادامه خواهیم داد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.